قلم، رازدار بشر
قلم، رازدار بشر
«قلم»، حافظ علوم و دانشها، پاسدار افکار انديشمندان، حلقه اتصال فکري عالمان و پُل ارتباطي گذشته و آينده بشر بوده، و حتي ارتباط آسمان و زمين نيز از راه لوح و قلم به دست آمد. «قلم»، انسانهايي را که از نظر زمان و مکان جدا از هم زندگي ميکنند، پيوند ميدهد؛ گويي همه متفکران بشر را در تمام طول تاريخ و در تمام نقاط زمين، در يک کتاب خانه بزرگ جمع ميبيني! در اين کتاب خانه، سخنان آسماني و زميني جمع است، از سقراط گرفته تا ابنسينا و معاصرانمان. از قرآن و نهج البلاغه تا اَوسْتا و انجيل. همه و همه هستند. «قلم»، رازدار بشر و خزانه دار دانشها و جمع آوري کننده تجربههاي قرنها و دورانهاست و اگر قرآن به آن سوگند ياد ميکند، به همين دليل است؛ زيرا هميشه، سوگند به امري بسيار پرارزش و محترم ياد ميشود. شاعر خوشبيان، مسعود سعد سلمان، موقعيت حسّاس قلم و نوشتن را چنين ترسيم ميکند:
نبشتن ز گفتن مهمتر شناس
به گاه نوشتن به جايْ آرْ هوش
اگر در نبشتن خطايي کُني
سرت چون قلم دور مانَد ز دوش
قلم، منشأ هدايت و آگاهي
خداوند متعال در قرآن مجيد، افزون بر آن که نام سورهاي را «قلم» مينهد، تا آنجا براي اين موضوع به ظاهر کوچک اهميت قايل است که به آن و آنچه با آن نوشته ميشود، سوگند ياد ميکند. چه سوگند عجيبي! در واقع آن چه به آن در اينجا سوگند ياد شده، ظاهرا موضوعي کم اهميت است؛ يک قطعه ني يا چيزي شبيه به آن و کمي مادّه سياه رنگ، سپس نوشتههايي که بر صفحه کاغذ ناچيز رقم زده ميشود؛ اما در واقع، اين قلم، همان چيزي است که سرچشمه پيدايش تمام تمدّنهاي انساني، تکامل دانشها و بيداري انديشهها به شمار ميآيد.
قلم، منشأ هدايت و آگاهي بشر است تا آنجا که زندگي بشر را به دو دوران تقسيم ميکنند: دوران تاريخ و دوران پيش از تاريخ. دوران تاريخ، از زماني آغاز ميشود که خطْ اختراع و انسان دست به قلم شد و توانست ماجراي زندگي و تجربههاي خود را بر صفحههاي کاغذ بنويسد.