روزه آزمون اخلاص
قال امیرالمومنین علیه السلام:
فرض الله. .. الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق
امام علی علیه السلام فرمود:
خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.
نهج البلاغه، حکمت 252
قال امیرالمومنین علیه السلام:
فرض الله. .. الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق
امام علی علیه السلام فرمود:
خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.
نهج البلاغه، حکمت 252
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار; هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است .»بحارالانوار،ج 27، ص 116 .
دو نوع دوستی در قلب مومن جمع نمیشود
نقل شده است که حضرت زینب سلامالله علیها در کودکی برای پدر شیرین زبانی میکردند. او به پدر فرمود:«پدر! ما را دوست داری؟» امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند:«بله دختر عزیزم، فرزندان من جگرگوشههای من هستند» زینب سلامالله علیها لبخند شیرینی زد و فرمود:«پدر جان، دوگونه دوستی، در قلب مؤمن جمع نمیشود، دوستی خداوند و دوستی فرزندان. حال اگر ناگزیر از تعریف باشیم، برای ما شفقت و مهر است و برای خداوند دوستی خالص!» حضرت با شنیدن این سخن او را تحسین کرد.( مستدرک الوسائل , ج ٬۲ ص ۶۲۶ )
حضرت عيسي عليه السلام : إنَّ الشَّجَرَةَ لاتَكمُلُ إلّابِثَمَرَةٍ طَيِّبَةٍ كَذلِكَ لايَكمُلُ الدِّينُ إلّا بِالتَّحَرُّجِ عَنِ المَحارِمِ
درخت كامل نميشود مگر با ميوهاي گوارا . همچنين دينداري كامل نميشود مگر با دوري از حرامها.
تحف العقول ، ص 511 .
امام سجاد علیه السلامإِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِک الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّیفِ أُولَئِک الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَج.
ابی حمزه ثمالی از ابو خالد کابلی روایت می کند که امام زین العابدین علیه السّلام فرمودند: غیبت بوسیله دوازدهمین از جانشینان رسول خدا و امامان بعد از او ممتد می شود. ای ابو خالد مردم زمان او که معتقد به امامت وی می باشند و منتظر ظهور او هستند، از مردم تمام زمان ها بهترند، زیرا خداوند عقل و فهمی به آنها داده که غیبت در نزد آنها حکم مشاهده را دارد! خداوند آنها را در آن زمان مثل کسانی می داند که با شمشیر در پیش روی پیغمبر -علیه دشمنان دین- پیکار کرده اند، آنها مخلصان حقیقی و شیعیان راستگوی ما هستند که مردم را به طور آشکار و نهان بدین خدا می خوانند. و فرمود: انتظار فرج بزرگ ترین فرج است.
امام صادق علیه السلام
أمَا وَاللّهِ إنَّكُم عَلى دينِ اللّهِ ودينِ مَلائِكَتِهِ، فَأَعينونا عَلى ذلِكَ بِالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ وكَثرَةِ العِبادَةِ، وعَلَيكُم بِالوَرَعِ.
هان! به خدا سوگند كه شما بر دين خدا و دين فرشتگان او هستيد. پس با پارسايى و سختكوشى و عبادتِ زياد، ما را در اين امر، كمك كنيد. بر شما باد پارسايى!
إرشاد القلوب : ص ١٠١
٢
امام صادق (ع): «إِنَّ الرَّجُلَ لَیَخْرُجُ إِلَی قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَلَهُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ بِأَوَّلِ خُطْوَةٍ مَغْفِرَةُ ذُنُوبِهِ- ثُمَّ لَمْ یَزَلْ یُقَدَّسُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَتَّی یَأْتِیَهُ فَإِذَا أَتَاهُ نَاجَاهُ اللَّهُ تَعَالَی فَقَالَ عَبْدِی سَلْنِی أُعْطِکَ ادْعُنِی أُجِبْکَ اطْلُبْ مِنِّی أُعْطِکَ سَلْنِی حَاجَةً أقضیها [أَقْضِهَا لَکَ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ حَقٌّ عَلَی اللَّهِ أَنْ یُعْطِیَ مَا بَذَلَ».
شخصی که به زیارت قبر حضرت حسین بن علی علیهما السّلام می رود، زمانی که از اهلش جدا شد با اولین گامی که برمی دارد تمام گناهانش آمرزیده می شود سپس با هر قدمی که برمی دارد پیوسته تقدیس و تنزیه شده تا به قبر برسد و هنگامی که به آنجا رسید حق تعالی او را خوانده و با وی مناجات نموده و می فرماید: «بنده من! از من بخواه تا به تو اعطاء نمایم، من را بخوان اجابتت نمایم، از من طلب کن به تو بدهم، حاجتت را از من بخواه تا برایت روا سازم»، راوی میگوید، امام علیه السّلام فرمودند: «و بر خداوند متعال حق و ثابت است آنچه را که بذل نموده اعطاء فرماید».
یعقوب بن میثم تمّار، وابسته علی بن الحسین علیه السلام:
بر امام باقر علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: قربانت گردم ای فرزند رسول اللّه! در کتابهای پدرم دیده ام که علی علیه السلام به پدرم میثم فرموده است… از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شنیدم که می گفت: «همانا کسانی که ایمان آورده اند و عمل شایسته کرده اند، ایشان بهترین مردمانند». سپس به من رو کرد و فرمود: به خدا سوگند، مقصود از ایشان، تو و شیعیان هستند ای علی. و وعده تو با آنها فردا بر سر حوض کوثر است. شما سپیدرویان دست و پا سفید سرمه کشیده تا جدار خواهید بود. ابو جعفر علیه السلام فرمود: این عیناً در کتاب علی علیه السلام آمده است.
متن حدیث:
یَعقوبُ بنُ مَیثَمٍ التَّمّارِ مَولی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیهماالسلام : دَخَلتُ عَلی أبی جَعفَرٍ علیه السلامفَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فَداکَ یَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، إنّی وَجَدتُ فیکُتُبِ أبی أنَّ عَلِیًّا علیه السلامقالَ لِأَبی مَیثَمٍ : … إنّی سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله وهُوَ یَقولُ : «إنَّ الَّذینَ آمَنوا وعَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئِکَ هُم خَیرُ البَرِیَّةِ * » ، ثُمَّ التَفَتَ إلَیَّ وقالَ : هُم واللّه ِ أنتَ وشیعَتُکَ یا عَلِیُّ ، ومیعادُکَ و میعادُهُمُ الحَوضُ غَدًا غُرًّا مُحَجَّلینَ مُکتَحِلینَ مُتَوَّجینَ . فَقالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : هکَذا هُوَ عِیاناً فی کِتابِ
عَلِیٍّ علیه السلام.
* سوره بینه آیه ۷
“امالی طوسی، ص۴۰۴- البرهان، ج۴، ص ۴۹۰”
فرمانده عشاق ، دل آگاه حسین است/
بیراهه مرو! سادهترین راه حسین است/
از مردم گمراه جهان راه مجویید/
نزدیکترین راه به الله حسین است/
قال الامام باقر ( علیه السلام ):
لو یعلم الناس ما فى زیارة قبر الحسین ( علیه السلام ) من الفضل ، لماتوا شوق
امام باقر ( علیه السلام ) فرمود :
اگر مردم می دانستند که چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین ( علیه السلام ) است از شوق زیارت میمردند .
منبع : کتاب ثواب الاعمال ، ص ۳۱۹؛ به نقل از کتاب کامل الزیارات .
قال الصادق (ع) :
اثافى الاسلام ثلاثة :
الصلوة و الزکوة و الولیة ، لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتیها . ( کافى : 2، ص .18 )
امام صادق (ع) فرمود :
سنگ هاى زیربناى اسلام سه چیز است :
نماز ، زکات و ولایت که هیچ یک از آنهابدون دیگرى درست نمى شود .
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
ان السعید، کل السعید، حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته؛
همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
(مجمع الزوائد علامه هیثمى ، ج 9 ، ص 132)
از امام صادق(ع) سؤال شد: عرفات را چرا عرفات نامیدهاند؟
حضرت فرمود: «جبرئیل، حضرت ابراهیم را روز عرفه به این مکان آورد، چون ظهر فرا رسید، جبرئیل گفت: ای ابراهیم! به گناه خود اعتراف کن و مناسکت را بیاموز! چون جبرئیل گفت اعتراف کن! این سرزمین عرفات نامیده شد». اصول کافى ،ج 74، ص 402.
عن علی علیه السلام قال:
نزل جبرئیل عی النبی صلی الله علیه و آله و سلم فقال: یا محمد مر اصحابک بالحج و الثلج، فالحج رفع الاصوات بالتلبیة و الثلج نحر البدن.
امام علی علیه السلام فرمود:
جبرئیل بر پیامبر فرود آمد و گفت: ای محمد یارانت را به عج و ثج فرمان ده. عج یعنی فریاد و لبیک برآوردن و ثج یعنی قربانی کردن شتران.
معانی الاخبار ص 224.
حضرت فاطمه (علیها السلام):
جَعَلَ اللهُ الصَّلاةَ تَنْزيهاً لَكُمْ عَنِ الكِبْرِ.
خداوند نماز را برای دوری شما از تکبر و خودخواهی قرار داد.
احتجاج طبرسی، ج 1، ص 258
امام موسی کاظم علیه السلام:
مردم چهار گروهاند: جاهلی که غرق در هوا و هوس و در معرض هلاکت است، عابدی که تظاهر به تقوا می کند و هر چه بیشتر عبادت می نماید، تکبرش بیشتر می شود، عالمی که می خواهد پشت سرش حرکت کنند و دوست دارد از او تعریف نمایند، و حق شناسِ حق پویی که دوست دارد حق را به پادارد، اما یا ناتوان است و یا زیر سلطه. چنین فردی بهترین نمونه روزگار و عاقل ترین مردم دوران است.
متن حدیث:
اَلنّاسُ عَلی اَرْبَعَةِ اَصْنافٍ: جاهِلٌ مُتَرَدّی مُعانِقٌ لِهَواهُ وَ عابِدٌ مُتَقَوّیکُلَّما اَزْدادَ عِبادَةً اَزْدادَ کِبْرا وَ عالِمٌ یُریدُ اَنْ یوطَاَ عُقْباهُ وَ یُحِبُّ مَحْمِدَةَ النّاسِ وَعارِفٌ عَلی طَریقِ الحَقِّ یُحِبُّ القیامَ بِهِ فَهُوَ عاجِزٌ اَوْ مَغْلوبٌ فَهذا اَمْثَلُ اَهْلِ زَمانِکَ وَاَرْجَحُهُمْ عَقْلاً.
"خصال، صفحه 262″
امام هادی (علیه السلام)اِنَّ للهِِ بقاعاً یحِبُّ اَن یدْعی فیها فَیستَجیبَ لِمَن دَعاهُ و الحَیرُ مِنها
همانا برای خداوند بقعه های است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعای دعا کننده را به اجابت برساند، و حائر حسین(ع) یکی از آنهاست.
خداوند انسان را طوری آفریده است که در همه دوران زندگی نیاز به شادی و نشاط دارد. خداوند در قرآن می فرماید: «یُرِیدُ اللَّهُ بِكُمْ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِكُمْ الْعُسْرَ» خداوند برای شما آسانی را اراده کرده و نه سختی و زحمت را. پس اگر گاهی به گوش می رسد که اسلام دین سخت گیر است و اجازه شادی رو به مسمانان نداده است، این یک اشتباه واضح درباره اسلام هست. اما نکاتی کوتاه درباره شادی درقرآن و روایات معصومین عرض کنم.
شادی در قرآن، “قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُون"؛ای پیامبر! به مؤمنان بگو که به دلیل قرار گرفتن در دایره فضل و رحمت پروردگار شاد باشند و چنین توفیقی از هر آنچه تا کنون به دست آوردهاند بهتر است. البته آیاتی هم در وصف منافقان و شادی های غیر شرعی هست که شاید باعث ایجاد سوال در ذهن شود، اما صرفا در مقام اثبات و تایید وجود شادی در قرآن هستم.
شادی در روایات، امام کاظم علیه السلام می فرماید: سعی کنید اوقات خود را به چهار بخش تقسیم نمایید؛ بخشی را به مناجات با خداوند متعال و بخشی را به کار و تلاش برای امرار معاش و کسب درآمد و بخش سوم را به روابط اجتماعی و گفت وگو با دوستان و افراد مورد اعتمادتان که (در جهت رشد و تعالی) عیوب شما را بیان می کنند و در واقع نسبت به شما خالصانه علاقه مند هستند، اختصاص دهید. بخش چهارم اوقات خود را نیز برای لذت بردن از امور حلال مادی و معنوی قرار دهید. و با این بخش چهارم است که شما می توانید به سه بخش دیگر رسیدگی کنید. یعنی امام تفریح و لذت حلال را مقدمه ای برای رسیدن به معنویت می داند. و در روایات دیگری از امام رضا علیه السلام نقل است که به ریان ابن شبیب فرمود: إن سرك أن تكون معنا في الدرجات العلى من الجنان، فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا؛ اگر دوست داری كه ما در بهشت همراه ما باشی، به هنگام حزن ما، اندوهگين باش و به وقت شادمانی ما شاد باش.
در این ایام هم که ماه شعبان و جشن های ولادت خصوصا ولادت امام زمان علیه السلام رو را در پیش داریم، با توجه به توصیه های اسلام، می توانیم در این شادی ها شرکت کنیم و در ثواب آن شریک باشیم. اما نکته مهم این است که این جشن ها گاهی باعث آزار و اذیت دیگران شده و یا گناهی مانند بی حجابی در سطح شهر فراهم می سازد، باعث شده که این سوال را در ذهن ایجاد می کند، آیا عمل مستحب مثل شادی به قیمت انجام گناه ارزش دارد؟
در روایات ما برای انجام مستحبات توصیه فراوان داریم مثل این حدیث قدسی که خداوند می فرماید: بنده من با انجام نوافل و مستحبات، به من نزدیک شده و محبوب من میشود تا جایی که خودم گوش، چشم، زبان، دست و پایش میشوم که با نظارت من میبیند، میشنود و کارها را با دست من انجام میدهد و راه میرود.اما گاهی اوقات شیطان و نفس اماره انسان به سمت و سویی هدایت می کنند که در کلام معصومین این مسیر مورد نهی قرار گرفته است. مثلا امام علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: عمل به مستحبات در جایی که به واجب زیان رساند، مایه تقرب به خدا نمیگردد.
پس باید با این توضیحات باید مراقب بود که مستحباتی که ما انجام می دهیم، مثلا شرکت در جشنهای نیمه شعبان که گاهی به اختلاط و عدم رعایت حجاب و پوشش منجر می شود، نمی تواند مایه تقرب به خدا باشد زیرا گاهی انجام این مستحبات مثل شادی کردن در این ایام باعث ضربه خوردن به حجاب و نگاه به نامحرم، که از واجبات است می شود.
نوآوری
نوآوری در غیر امر دین عیبی ندارد. کسی در شعر یا هنر یافلسفه نوآور باشد، مانعی ندارد، اما نوآوری در دین جایز نیست، چون ما آورنده دین نیستیم، حتی امام هم آورنده دین نیست.
امام، وصی پیغمبر و خزانه علم او است. خود پیغمبر هم آورنده دین نیست. خدا به وسیله ملک و گاهی بدون وسیله ملک دین را به پیغمبر وحی می کند و پیغمبر نیز به مردم ابلاغ می فرماید. بنابراین نوآوری در دین غلط و بدعت و حرام است. اما استنباطکردن درست است. اخباریین خیال می کنند اجتهاد نوآوری است.
می گویند: اجتهادها همه بدعت است. حال آنکه اشتباه می کنند زیرااجتهاد یعنی «حسن استنباط »; ممکن است مجتهدی مطلبی را از نواستنباط کند که قبلا خود او یا دیگران گونه ای دیگر استنباطمی کرده اند. این مسئله استنباط است نه آورندگی. بنابراین نباید مطلق نوآوری را بدعت نامید. نوآوری یعنی:«ادخال فی الدین ما لیس فی الدین »;چیزی را که در دین نیست از خود جعل کردن!
تجدد گرایی های افراطی!
باید توجه داشت که پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به اعتدال در هرکاری، خالی از دشواری نیست. گویی همیشه راه اعتدال یک خطباریک است که اندک بی توجه ای موجب خروج از آن است. این که درآثار دینی وارد شده که «صراط » از«مو» باریک تر است، اشاره به همین نکته است که رعایت اعتدال در هر کاری، سخت و دشواراست. بدیهی است که مشکلات جامعه بشری نو می شود و مشکلات نو،راه حل نو می خواهد. «الحوادث الواقعه » جز پدیده های نوظهوری است.
که حل آن ها بر عهده حاملان معارف اسلامی است. بنابراین ضرورت وجود مجتهد در هر دوره، و لزوم تقلید و رجوع به مجتهد زنده همین است; والا در سلسله مسایل ثابت ولایتغیر میان تقلید اززنده و مرده فرقی نیست.
اگر مجتهد(یا مبلغی) به مسایل و مشکلات روز توجه نکند، او راباید در صف مردگان به شمار آورد. کوتاهی و زیاده روی از همین جا پیدا می شود.
گاه برخی آنچنان عوام زده هستند که تنها معیارشان سلیقه عوام است، عوام هم گذشته گراست و به حال و آینده کاری ندارد.
برخی دیگر که به مسایل روز توجه دارند و درباره آینده می اندیشند، متاسفانه سخاوتمندانه از اسلام مایه می گذارند، سلیقه روز را معیار قرار می دهند و به نام «اجتهاد آزاد» به جای آنکه اسلام را معیار حق و باطل زمان قرار دهند، سلیقه وروح حاکم بر زمان را معیار اسلام قرار می دهند، مثلا مهریه نبایدباشد، چون زمان نمی پسندد، تعدد زوجات یادگار عهد بردگی زن است، پوشیدگی همین طور، اجاره، مضاربه و مزارعه یادگار عهدفئودالیسم است! و فلان حکم دیگر، یادگارعهدی دیگر. اسلام، دین عقل و اجتهاد است. اجتهاد، چنین و چنان حکم می کند.
باید توجه داشته باشیم که حتی معیارهایی که دانشمندان روشنفکرو مترقی اهل تسنن، نظیر عبده و اقبال برای حل مشکلات جدیدارایه کرده اند، از قبیل تمایز قایل شدن میان عبادات و معاملات و تعبیرهای خاصی که آن ها از اجماع، اجتهاد و شورا و غیره کرده اند، و همچنین جهان بینی اسلامی که آن ها عرضه کرده اند، به هیچ وجه برای ما که پرورده فرهنگ اسلامی پیشرفته شیعی هستیم،قابل قبول نیست و نمی تواند الگو قرار گیرد، فقه شیعه، حدیث شیعه، کلام شیعه، فلسفه شیعه، تفسیر شیعه، فلسفه اجتماعی شیعه،از آنچه در جهان تسنن رشد کرده بسی رشد یافته تر و جوابگوتراست.
مقایسه میان آنچه در طول تاریخ اسلام و بویژه سنوات اخیر ازجهان شیعه عرضه شده و آنچه از جهان تسنن عرضه شده است،می رساند که نظریات شیعی به برکت پیروی از مکتب اهل بیت(علیهم السلام) بسی عمیق تر و منطقی تر است.
به هر حال تجدد گرایی افراطی، که هم در شیعه و هم در سنی وجودداشته و دارد در حقیقت عبارت است از:
الف) آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست.
ب)پیراستن آن، از آنچه از اسلام هست، به منظور رنگ زمان زدن وباب طبع زمان کردن.
این ها آفت بزرگی برای نهضت اسلامی است. و وظیفه مبلغ آن است که با روشی مؤثر با تاثیرات ناشی از این آسیب ها مبارزه کند.
امام علی علیه السلام:
ای مردم، باید خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه کیفر، ترسان بنگرد.
زیرا کسی که رفاه و گشایش را زمینه گرفتار شدن خویش نداند، پس خود را از حوادث ترسناک ایمن میپندارد، و آن کس که تنگدستی را آزمایش الهی نداند پاداشی را که امیدی به آن بود از دست خواهد داد.
ای اسیران آرزوها، بس کنید زیرا صاحبان مقامات دنیا را تنها دندان حوادث روزگار به هراس افکند، ای مردم کار تربیت خود را خود بر عهده گیرید، و نفس را از عادتهایی که به آن حرص دارد باز گردانید.
متن حدیث:
وَ قَالَ علی (علیه السلام): أَیُّهَا النَّاسُ لِیَرَکُمُ اللَّهُ مِنَ النِّعْمَةِ وَجِلِینَ کَمَا یَرَاکُمْ مِنَ النِّقْمَةِ فَرِقِینَ إِنَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ فِی ذَاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَرَ ذَلِکَ اسْتِدْرَاجاً فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً وَ مَنْ ضُیِّقَ عَلَیْهِ فِی ذَاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَرَ ذَلِکَ اخْتِبَاراً فَقَدْ ضَیَّعَ مَأْمُولًا.
یَا أَسْرَی الرَّغْبَةِ أَقْصِرُوا فَإِنَّ الْمُعَرِّجَ عَلَی الدُّنْیَا لَا یَرُوعُهُ مِنْهَا إِلَّا صَرِیفُ أَنْیَابِ الْحِدْثَانِ أَیُّهَا النَّاسُ تَوَلَّوْا مِنْ أَنْفُسِکُمْ تَأْدِیبَهَا وَ اعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا.
"نهج البلاغه، حکمت ۳۵۹ و ۳۵۸”
بر دوش دل حجم غمت آوار شد وای
درها به رویم بسته شد دیوار شد وای
وقتی که صاحب خانه ها راهم ندادند
شبهای اندوه علی تکرار شد وای
پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم :
مَن قامَ لَيلَةَ القَدرِ إيماناً وَ احتِساباً ، غُفِرلَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ
هر كه از روی ايمان و برای رسيدن به ثواب الهی، شب قدر را به عبادت بگذراند، گناهان گذشته اش آمرزيده می شود.
امام باقر علیه السلام فرمود: «هر کس شب قدر را احیا بدارد، خداوند مهربان گناهان او را میآمرزد.» و شیخ عباس قمى نقل کرده که «امام باقر علیه السلام در شب بیست و یکم و بیست و سوم تا نیمه شب دعا می خواند و آن گاه به نماز میپرداخت.»
او آمده تا نور به شب ها بخشد
روح شرف و عشق به دنیا بخشد
او آمده تا باور وایمان و صفا
همراه دو صد عاطفه برما بخشد
او آمده از صلح و محبت بی شک
جانی ز ولا برتن تنها بخشد
میلاد نور مبارک
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
من افطر یوما من شهر رمضان خرج روح الایمان منه؛
هر كس یك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ایمان از او جدا مىشود
(وسائل الشیعه، ج 7 ص 181، ح 4 و 5 _ من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 73، ح 9)
امام علی علیه السلام فرمودند:
مُسَوِّفُ نَفْسِهِ بالتَّوْبَهِ مِنْ هُجُومِ الأَجَلِ عَلَی أَعْظَمِ الْخَطَرِ.
کسی که توبه را به تأخیر می افکند، در بزرگترین خطر در برابر هجوم مرگ و فرا رسیدن اجل قرار دارد.
مستدرک الوسائل، ج12، ص130.
امام على عليه السلام :صَومُ شَعبانَ يَذهَبُ بِوَسواسِ الصَّدرِ وَ بَلابِلِ القَلبِ.
روزه ماه شعبان، وسواس دل و پريشانى هاى جان را از بين مى برد.
تحف العقول ص 102 - خصال ص 612
امام علی(ع)
غايَةُ المَكارِمِ الإِيثارُ
نقطه اوجِ خصلتهاى اخلاقى ، ايثار است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 396 ، ح 9171
امام على علیه السلام:
اَلْکَریمُ یَرى مَکارِمَ اَفْعالِهِ دَیْنا عَلَیْهِ یَقْضیهِ، اَللَّئیمُ یَرى سَوالِفَ اِحْسانِهِ دَیْنا لَهُ یَقْتَضیهِ.
بزرگوار، نیکوکارى هاى خود را بدهى به گردن خود مى داند که باید بپردازد و فرومایه، احسان هاى گذشته خود را بدهى به گردن دیگران مى داند که باید پس بگیرد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«… یا فاطمة ابشری فلک عندالله مقام محمود تشفعین فیه لمحبیک وشیعتک;ای فاطمه علیها السلام مژده باد! که در پیشگاه خدا مقامی شایسته داری که در آن مقام برای دوستان و شیعیانت شفاعت می کنی .»
بحارالانوار، ج 76، ص 359 .
امام رضا(ع):
التَّودُّد الى الناسِ نِصفُ العَقلِ.
تحف العقول / ۳۳۰.
مردم دوستى نیمى از عقل و خردمندى است.
۱- انسان خردمند درک مى کند که انسانهاى دیگر، اعضاى اجتماعى هستند که بستر زندگى و مایه امنیت روحى و سلامت تنى انسانند، و هر کدام به گونهاى و با حرفه و تخصص و کارى که دارند، بخشى از نیازهاى جامعه - و از آن جمله - خود آن فرد را برآورده مى سازند، و هر روز و شام، آدمى به فردى و یا افرادى از آنان نیاز دارد. این موضوعى است که عقل آن را مى یابد.
نیز عقل درک مى کند که بهره بردارى از محصول سعى و کوشش دیگران در پرتو دوستى و محبت و مهرورزى، و خوش برخوردى ممکن است، و نه ستیزه گرى و دشمن کامى و ناسازگارى و پرخاشگرى. از این رو عاقل از راه دوستى از کار و کمک دیگران برخوردار مى گردد.
۲- عقل کشف مى کند که همه افراد اگر شیوه دوستى در روابط اجتماعى را برگزینند، نتیجه این روش به خودشان باز مى گردد؛ زیرا به هر کس دوستى کنند، او نیز دوستى خواهد کرد، و بدین سان این روش همگانى و عمومى مى گردد، و به صورت یک نهاد و اصل و هنجار و اخلاق اجتماعى در مى آید.
۳- گسترش هر سرشت و عادتى در جامعه نیاز به آموزش و فرهنگ سازى دارد، و براى آموزش اخلاقهاى نیک نسانى در جامعه بهترین روش عمل خود انسانها است. عمل نیکان و شایستگان بهترین مدرسه انسان سازى و تربیت و اخلاق است. انسان با عملکرد خود، کارهاى نیک و انسانى را به دیگران مىآموزد، بدون این که خود توجه داشته باشد.
امام صادق(ع):
تقوای الهی پیشه سازید و به یکدیگر، حسادت نورزید. گشت و گذار در شهرها، جزو شریعت عیسی بن مریم(ع) بود. در یکی از سفرهای عیسی(ع)، مردی کوتاه قد، همراه او بود که از ملازمان وی به شمار می رفت. وقتی عیسی(ع) به دریا رسید، «بسم اللّه » را از روی یقین گفت و بر روی آب، راه رفت. مرد کوتاه قد، چون دید عیسی(ع) عبور کرد، «بسم اللّه » را با یقین گفت و بر روی آب، راه رفت و به عیسی(ع) پیوست.
در این هنگام، عُجْب او را فرا گرفت. [با خود] گفت: این، عیسی روح اللّه است که بر روی آب راه می رود و من هم بر روی آب، راه می روم. پس او چه برتری ای بر من دارد؟
در این هنگام، در آب فرو رفت و از عیسی(ع)کمک خواست. عیسی(ع) او را از آب بیرون کشید و به وی گفت: «مرد! چه گفتی [که چنین گرفتار شدی]؟».
مرد گفت: [با خود] گفتم: این، روح اللّه است که بر آب راه می رود و من هم بر روی آب راه می روم، و گرفتار عُجب شدم.
عیسی(ع) به وی فرمود: «خود را در منزلتی غیر از آنچه خدا برایت مقرّر کرده بود، قرار دادی. پس خداوند بر گفته ات بر تو خشم گرفت. از گفته ات به سوی خداوند، توبه کن».
مرد، توبه کرد و به منزلتی که خداوند برایش قرار داده بود، بازگشت.
پس، تقوای الهی پیشه کنید و به یکدیگر، حسادت نورزید.
آیه فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا به همه انسان هاى مۆمن، مخلص و تلاشگر نوید مىدهد كه همیشه در كنار سختی ها، آسانی ها است، حتى تعبیر به” بعد” نمى كند بلكه تعبیر به “مع” كه نشانه همراهى است مى كند.
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا (5)
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا (6)(انشراح)
” إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ” این جمله تأكید آیه قبل [فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا] و تثبیت آن است.
مفسرین گفته اند: این دو آیه دلالت دارد بر این كه با یك عسر [دشواری] دو یسر [ آسانی] هست، و این گفتار ناشى از یك قاعده اى است كه مى گوید: كلمهاى كه الف و لام بر سر دارد [العسر] و به اصطلاح معرفه است، اگر در كلامى تكرار شود، منظور از آن همان كلمه اول است.
راحتی و سختی در یک زمان
منظور از كلمه ” مع : با ” واقع شدن یسر [آسانی] بلافاصله و به دنبال عسر [سختی] است، نه این كه منظور از معیت و همراهی این باشد كه یسر و عسر در زمان واحد تحقق مى یابد .
این آیه به همه انسان هاى مۆمن، مخلص و تلاشگر نوید مىدهد كه همیشه در كنار سختی ها، آسانی ها است، حتى تعبیر به “بعد” نمى كند بلكه تعبیر به “مع” كه نشانه همراهى است مى كند.
آرى چنین است كه با هر مشكلى، آسانى آمیخته، و با هر صعوبتى، سهولتى همراه است، و این دو همیشه با هم بوده و با هم خواهند بود.
این نوید و وعده الهى است كه دل را نور و صفا مى بخشد، و به پیروزی ها امیدوار مىكند، و گرد و غبار یأس و نومیدى را از صفحه روح انسان مىزداید.
منظور از كلمه ” مع- با ” واقع شدن یسر [آسانی] بلافاصله و به دنبال عسر [سختی] است، نه این كه منظور از معیت و همراهی این باشد كه یسر و عسر در زمان واحد تحقق مى یابد
در حدیثى آمده است كه پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود:
و اعلم ان مع العسر یسرا، و ان مع الصبر النصر، و ان الفرج مع الكرب:
” بدان كه با سختی ها، آسانى است، و با صبر، پیروزى و با غم و اندوه، خوشحالى و گشایش است".
نتیجه گیری:
آیه نمى گوید: بعد از سختى آسانى هست ،بلكه با لفظ «مع» مى فهماند كه آسانى با رنج توأم است،[یعنی در دل هر سختی، آسانی قرار داده شده است] و از لحظه تحمل سختى، آسانى به تدریج به دست مى آید.
منبع :
سایت اسک دین
حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام می فرمایند:
«… ان الحسن والحسین سبطا هذه الامة وهما من محمد کمکان العینین من الراس واما انا فکمکان الید من البدن واما فاطمة فکمکان القلب من الجسد … ; (25) حسن و حسین علیهما السلام دو سبط این امت هستند، و آن دو برای محمد صلی الله علیه و آله همانند دو چشم برای سرند، و من [برای محمد صلی الله علیه و آله] همانند دست برای بدن هستم، و فاطمه علیها السلام [برای محمد صلی الله علیه و آله] همانند قلب برای بدن است .»
هر که حسینی بود فطرت او زینبی است
زنی که با عفت است عفت او زینبی است
حجاب او زینبی است عصمت او زینبی است
همت او زینبی است غیرت او زینبی است
میلاد حضرت زینب (س) گرامی باد
به سند خود از عبدالله بن عمر روايت نموده كه گفت :
يخرج المهدى من قرية يقال لها كرعة
مهدى از قريه اى قيام مى كند كه آن را كرعه مى گويند .
کسی که عمل صالحی انجام دهد، سودش برای خود اوست؛ و هر کس بدی کند، به خویشتن بدی کرده است؛ و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمیکند!(سوره فصلت آیه 46) [ترجمه ی آیتالله العظمی مکارم شیرازی]
اشتغال هر فرد، موجب استقلال اقتصادی او می شود. داشتن شغل، به شخص هویت و تشخّص اجتماعی بخشیده و در او، اعتماد به نفس به وجود می آورد. متأسفانه تعداد زیادی از معلولان،به رغم گذراندن دوره های تحصیلات عالی و کسب دانش و مهارت لازم، نمی توانند به اشتغال مناسب برسند. در زمینه اشتغال زایی برای معلولان، تبعیض فاحشی وجود دارد وگاه میزان بیکاری میان معلولان، دو برابر بیکاران عادی است؛ در صورتی که براساس قانون، دولت موظف است سه درصد از اشتغال را به معلولان اختصاص دهد، ولی این قانون تاکنون به صورت مطلوب اجرا نشده و شاهدیم که موضوع اشتغال معلولان، با بی مهری روبه رو گردیده است. به ناچار تعداد قابل توجهی از آنان، باید بیشترین وقت خود را در میان خانوده سپری کرده و زندگی خود را به سختی ادامه دهند.
همه جا پر از این خجسته نداست / نه ماه ربیع عید خداست
عید کل زراری زهرا / عید لبخند سیدالشهداست
عید لطف و کرامت مهدی است / که طلوع امامت مهدی است . . .
مُنْتِسکیو:
من هیچ غمی نداشتم که خواندن یک صفحه کتاب از بین نبرده باشد. کتاب، عمر دوباره است. در دنیا لذتی که با لذت مطالعه برابری کند، نیست.
پیامبر صلى الله علیه و آله:
إِنَّ رَجُلاً أَتى سَیِّدَنا رَسولَ اللّه صلى الله علیه و آله فَقالَ: یا رَسولَ اللّه عَلِّمنى خُلقا یَجمَعُ لى خَیرَ الدُّنیا وَالخِرَةِ فَقالَ صلى الله علیه و آله : لاتَکذِب؛
مردى به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد: به من اخلاقى بیاموزید که خیر دنیا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.
(بحارالأنوار، ج72، ص262، ح43)
عن النبی(ص) قال: … «وَ هِی أطْهَرُ بُقاعِ الْأرْضِ وَ أعْظَمُها حُرْمَةً وَ إِنَّها لِمَنْ بَطحاءِ الْجَنَّة؛
پیامبر(ص) میفرمایند: کربلا پاکترین بقعه روی زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعهها است و الحق که کربلا از بساطهای بهشت است».
(بحارالانوار/ج98/ص115)
نشان شیعه بودن :
قال الصادق ( علیه السلام ) :
من لم یأت قبر الحسین ( علیه السلام ) و هو یزعم انه لنا شیعة حتى یموت فلیس هو لنا شیعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضیفان اهل الجنة .
امام صادق ( علیه السلام ) فرمود :
کسى که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد او شیعه ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود .
منبع : کتاب کامل الزیارات ، ص 193، بحار الانوار، ج 98 ص4
شهادت غم انگیز حضرت فاطمه صغری و یا رقیه علیها سلام، دختر امام حسین(ع) چنین است:
عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند.
پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب(س)فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد.
بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.
خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و د رآغوش کشید.
بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.
دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.
امام باقر عليه السلام :
كانَ أثَرُ السُّجُودِ فِي جَميعِ مَواضِعِ سُجُودِهِ فَسُمِّىَ السَجّادُ لِذلِكَ
اثر سجده در تمام مواضع هفت گانه سجده او نمايان بود ؛ از اين جهت «سجّاد» ناميده شد
بحار الأنوار ، ج ۴۶ ، ص ۶
امام صادق عليهالسلام :
كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم ، لِيَرَوا مِنكُمُ الوَرَعَ وَالاِجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَيرَ ، فَإِنَّ ذلِكَ داعِيَةٌ
مردم را با غير زبان خود [به مذهب خويش] دعوت كنيد، تا پارسايى و سختكوشى [در عمل و عبادت] و نماز و خوبى را از شما ببينند؛ زيرا اينها، خود [بهترين] مبلّغند
الکافي، ج۲، ص۷۸
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
ان السعید، كل السعید، حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته
همانا سعادتمند(به معنای) كامل و حقیقی كسی است كه امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
(مجمع الزوائد علامه هیثمى ، ج 9 ، ص 132)
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند
مُباهَلَه، درخواست لعن و نفرین الهی برای اثبات حقانیت است و بین دو طرفی رخ میدهد که هر کدام ادعای حقانیت دارند.
این واژه در تاریخ اسلام به ماجرایی اشاره دارد که طی آن، پیامبر اسلام(ص) پس از مناظره با مسیحیانِ نجران و ایمان نیاوردن آنان، پیشنهاد مباهله داد و آنان پذیرفتند. با این حال مسیحیان نجران، در روز موعود از این کار خودداری کردند.
بنابر اعتقادات شیعی، جریان مباهله پیامبر(ص) نه تنها نشانگر حقانیت اصل دعوت پیامبر(ص) است، بلکه بر فضیلت ویژه همراهان او (فاطمه و حسنین) در این ماجرا دلالت میکند. شیعیان بر این اساس، معتقدند امام علی(ع) بر اساس آیه مباهله، به منزلۀ نَفْس و جان پیامبر است. واقعه مباهله در ۲۴ ذیالحجه سال نهم هجری روی داد و آیه ۶۱ سوره آل عمران به آن اشاره دارد.
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله :
إنَّ النّاسَ فِي الدُّنيا ضَيفٌ، وما في أيديهِم عارِيَةٌ، وإنَّ الضَّيفَ راحِلٌ، وإنَّ العارِيَةَ مَردودَةٌ؛
مردم در دنيا، ميهمان هستند و آنچه در اختيار دارند، عاريت است. ميهمان، رفتنى است و عاريت، پس دادنى.
إرشاد القلوب ، ص ۲۳
امام صادق علیه السلام
مَن تَرَكَ العَشاءَ لَيلَةً ، ماتَ عِرقٌ في جَسَدِهِ ولا يَحيا أبَداً .
هر كس يك شب شام نخورد ، رگى در بدنش مى ميرد و ديگر هرگز زنده نمى شود .
. مكارم الأخلاق : ج ١ ص ٤٢٤ ح ١٤٤٨
آيه الله وحيد خراساني نقل كرد : مدت بيست سال در مدرسه حاج حسن مشهد تحت سرپرستي مرحوم حاج شيخ حبيب الله گلپايگاني - كه سالها در مسجد گوهر شاد امام جماعت بود - بودم . ايشان روزي به من فرمود :
« مدتي در تهران مريض و بستري شدم . روزي به جانب حضرت رضا عليه السلام رو كرده گفتم : آقا ! من چهل سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما ،سجدهي عبادت پهن كرده ،نماز شب و نوافل مي خواندم و بعد خدمت شما شرفياب مي گشتم حال كه بستري شدهام، به من عنايتي بفرماييد . ناگاه در همان حال بيداري ديدم در باغ و بستاني خدمت حضرت رضا عليه السلام قرار دارم ايشان از داخل باغ گلي چيده به دست من دادند من آن گل را بوييدم و حالم خوب شد جالبتر آن كه دستي كه حضرت رضا عليه السلام به آن دست گل داده بودند، چنان با بركت بود كه بر سر هر بيماري ميكشيدم، بيدرنگ شفا مييافت ! البته در همان روزهاي نخست با يك مرتبه دست كشيدن بيماريهاي صعب العلاج بهبود مي يافت، ولي بعد از مدتي كه با اين دست با مردم مصافحه كردم، آن بركت اوليه از دست رفت و اكنون بايد دعاهاي ديگري را نيز بر آن بيفزايم تا مريضي شفا يابد .»
آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند آيا بود كه گوشهي چشمي به ما كنند؟
حضرت معصومه سلام الله علیها دختری است از تبار حضرت زهرا سلام اللّه علیها و همچون او، حامی ولایت و امامت؛ و چونان حضرت زینب سلام اللّه علیها، قافله سالاری شایسته. اگر فریاد حضرت زینب سلام اللّه علیها بنی امیه را رسوا کرد، فریاد حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها کید بنی عباس را برملا کرد.
قدر و منزلت این بانوی گرامی به حدّی است که از سوی ائمّه (علیهم السلام)، زیارتی مخصوص برای ایشان صادر شده است. از بین امامزادگان و فرزندان اهل بیت (علیهم السلام) فقط چهار نفرند که زیارتنامه ی مخصوص دارند: حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)، حضرت ابا الفضل العباس (علیه السلام)، حضرت علی بن الحسین (علیهماالسلام) و حضرت فاطمه ی معصومه (سلام الله علیها).
قلم، رازدار بشر
«قلم»، حافظ علوم و دانشها، پاسدار افکار انديشمندان، حلقه اتصال فکري عالمان و پُل ارتباطي گذشته و آينده بشر بوده، و حتي ارتباط آسمان و زمين نيز از راه لوح و قلم به دست آمد. «قلم»، انسانهايي را که از نظر زمان و مکان جدا از هم زندگي ميکنند، پيوند ميدهد؛ گويي همه متفکران بشر را در تمام طول تاريخ و در تمام نقاط زمين، در يک کتاب خانه بزرگ جمع ميبيني! در اين کتاب خانه، سخنان آسماني و زميني جمع است، از سقراط گرفته تا ابنسينا و معاصرانمان. از قرآن و نهج البلاغه تا اَوسْتا و انجيل. همه و همه هستند. «قلم»، رازدار بشر و خزانه دار دانشها و جمع آوري کننده تجربههاي قرنها و دورانهاست و اگر قرآن به آن سوگند ياد ميکند، به همين دليل است؛ زيرا هميشه، سوگند به امري بسيار پرارزش و محترم ياد ميشود. شاعر خوشبيان، مسعود سعد سلمان، موقعيت حسّاس قلم و نوشتن را چنين ترسيم ميکند:
نبشتن ز گفتن مهمتر شناس
به گاه نوشتن به جايْ آرْ هوش
اگر در نبشتن خطايي کُني
سرت چون قلم دور مانَد ز دوش
قلم، منشأ هدايت و آگاهي
خداوند متعال در قرآن مجيد، افزون بر آن که نام سورهاي را «قلم» مينهد، تا آنجا براي اين موضوع به ظاهر کوچک اهميت قايل است که به آن و آنچه با آن نوشته ميشود، سوگند ياد ميکند. چه سوگند عجيبي! در واقع آن چه به آن در اينجا سوگند ياد شده، ظاهرا موضوعي کم اهميت است؛ يک قطعه ني يا چيزي شبيه به آن و کمي مادّه سياه رنگ، سپس نوشتههايي که بر صفحه کاغذ ناچيز رقم زده ميشود؛ اما در واقع، اين قلم، همان چيزي است که سرچشمه پيدايش تمام تمدّنهاي انساني، تکامل دانشها و بيداري انديشهها به شمار ميآيد.
قلم، منشأ هدايت و آگاهي بشر است تا آنجا که زندگي بشر را به دو دوران تقسيم ميکنند: دوران تاريخ و دوران پيش از تاريخ. دوران تاريخ، از زماني آغاز ميشود که خطْ اختراع و انسان دست به قلم شد و توانست ماجراي زندگي و تجربههاي خود را بر صفحههاي کاغذ بنويسد.
او مثل همیشه، با تبسمی بر لب، پیش از غروب به دفتر مرکزی حزب جمهوری آمد و در جلسه اعضای حزب شرکت کرد. پس از پایان جلسه، آوای روح بخش اذان در دفتر طنین انداز شد و همه وضو گرفتند و برای نماز آماده شدند. نماز جماعت به امامت آیت الله بهشتی برپا شد و عده ای از وزرا و نمایندگان مجلس در آن شرکت کردند. گویند: «آن شب نماز جماعتش از همه شب ها طولانی تر بود و اصرار بچه ها هم بسیار بود که می خواهیم پشت سر تو نماز بخوانیم و نماز در حیاط دفتر حزب بود. عکاس آمد و از آن نماز عکس یادگاری گرفت.» پس از نماز، همه به سالن رفتند تا جلسه را که پیرامون انتخاب آینده ریاست جمهوری بود، برگزار کنند، چون یک هفته از خلع بنی صدر از مقام ریاست جمهوری، توسط مجلس شورای اسلامی می گذشت. جلسه با قرائت قرآن که روح ها را با ملکوت پیوند داد، آغاز شد و پس از تلاوت قرآن، سخنرانی قافله سالار شهدای هفت تیر شروع شد. ساعت حدود نه و هفت دقیقه بود که ناگهان سفیر مرگ آنان را با خود به ملکوت اعلی برد و او و یارانش چنین به خیل راست قامتان تاریخ پیوستند.
استفاده مداوم از مواد اعتیادآور به کجا می رسد؟
هنگامی که یک اتفاق خوب برایتان پیش می آید را تصور کنید. این واقعه میتواند ستایش شدن به خاطر یک کار خوب یا نوشیدن یک شربت لیمویی خنک در تابستان باشد، رسیدن به این احساس خوب، نتیجه عمل دستگاه کناری است. از آنجایی که لذات طبیعی برای بقای انسان لازم است، دستگاه کناری حس دیگری نیز در ما ایجاد میکند که آن تمایل به تعقیب و یافتن عوامل شادی آور و لذت بخش است.
هنگامی که شخصی برای اولین بار ماده مخدر یا توهم زا و یا هرگونه از مواد اعتیادآور را مصرف میکند، لذت بسیار و غیر واقعی را تجربه میکند. دستگاه کناری غرق در دوپامین میشود. البته این مواد تاثیرات دیگری هم دارند، برای مثال کسی که برای اولین بار سیگار یا حشیش میکشد، در اثر تاثیر سموم شیمیایی موجود در آنها به سرفه افتاده و دچار حالت تهوع میشود. سرفه و تهوع حالات گذرایی هستند که پس از برطرف شدن، شخص تصور میکند که این مواد دیگر تاثیر “بدی” بر او ندارند.
اما مغز از همان لحظه اول و در اثر سیل غیر طبیعی انتقال دهنده های نورونی، شروع به تغییر میکند. برای مثال، نورونها در اثر دریافت کردن بیش از حد دوپامین، به کاهش گیرنده ها میپردازند. ممکن است نورونها تولید دوپامین را هم کاهش دهند. نتیجه هردو، کاهش مقدار دوپامین در مغز است که تنظیم کاهشی نام دارد. این مواد سمی، میتوانند موجب مرگ نورونها هم بشوند. در نهایت اتفاقی که می افتد، مرگ تدریجی مغز و اعصاب خواهد بود.
امام علی علیه السلام
حُلِيُّ الرِّجالِ الأَدَبُ ، وحُلِيُّ النِّساءِ الذَّهَبُ .
زيور مردان ، ادب است ، و زيور زنان ، زَر.
. المواعظ العدديّة : ص ۵۵
پیامبر خدا(ص) فرمودند:
«فرشتگان در روز عید، سر کوچهها و گذرها میایستند و میگویند: «بشتابید به سوی پروردگار کریم که عطای بسیار میدهد و گناهان بزرگ را میآمرزد».
امام على علیه السلام فرمود:
شَرُّ النَّاسِ مَنْ لا يَثِقُ بِأَحَدٍ لِسُوءِ ظَنِّهِ وَلا يَثِقُ بِهِ أَحَدٌ لِسُوءِ فِعْلِهِ.
بدترين مردم كسى است كه به خاطر بدگمانى خود، به هيچ كس اطمينان نمى كند، و هيچ كس هم به خاطر بدرفتارى او، به وى اطمينان نمى كند.
غررالحكم ج۴ ص۱۷۸
حضرت محمد(ص):اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الفَلَجُ وَ الفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ البَرَكَةُ وَ العَفوُ وَ العافيَةُ وَ المُعافاةُ وَ البُشرى وَ النَّصرَةُ وَ الرِّضا وَ القُربُ وَ القَرابَةُ وَ النَّصر وَ الظَّـفَرُ وَ التَّمكينُ وَ السُّروُر وَ المَحَبَّةُ مِنَ اللّهِ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلى مَن اَحَبَّ عَلىَّ بنَ اَبى طالِبٍ عليهالسلام وَ والاهُ وَ ائتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصياءَ مِن بَعدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَن اُدخِلَهُم فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَن يَستَجيبَ لى فيهِم وَ هُم اَتباعى وَ مَن تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛
آسايش و راحتى، كاميابى و رستگارى و پيروزى، بركت و گذشت و تندرستى و عافيت، بشارت و خرّمى و رضايتمندى، قرب و خويشاوندى، يارى و پيروزى و توانمندى، شادى و محبّت، از سوى خداى متعال، بر كسى باد كه على بن ابى طالب را دوست بدارد، ولايت او را بپذيرد، به او اقتدا كند، به برترى او اقرار نمايد، و امامانِ پس از او را به ولايت بپذيرد. بر من است كه آنان را در شفاعتم وارد كنم. بر پروردگار من است كه خواسته مرا درباره آنان اجابت كند. آنان پيروان من هستند و هر كه از من پيروى كند، از من است.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 27، ص 92
«قَدْر» کلمهای عربی به معنای اندازه، تقدیر و سرنوشت است.[۱] درباره اینکه چرا این شب را «قدر» نامیدهاند، دلایلی ذکر شده است:
عدهای میگویند: چون مقدرات انسانها و اندازه و قدر رویدادهای سال، در این شب تعیین میشود، آن را شب قدر مینامند.[۲]
گروهی معتقدند اگر کسی این شب را احیا بدارد، صاحب قدر و منزلت میشود.[۳]
گروهی دیگر نیز میگویند: علت نامگذاری، شرافت و قدر والای این شب است.[۴]
از شب قدر به نامهای «لیلةالعظمه» و «لیلةالشرف» نیز یاد شده است.[5]
1.شاکر، «شبی برتر از هزار ماه»، ص۴۸.
2.طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۲۰، ص۵۶۱.
3.قدمیاری، «شب قدر در غزلیات حافظ»، ص۱۸۰.
4.مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۵ش، ج۲۷، ص۱۸۸.
5.مجیدی خامنه، «شبهای قدر در ایران»، ص۱.
خداوند روزه ماه رمضان را بر يكايك مسلمان واجب كرده (بقره آيات 183 و 185) و در آيه 185 بقره توضيح داده است كه روزه، عبادتي معين و منظم است ولي از آن جايي كه انسان ها توانايي و ظرفيت هاي مختلفي دارند و احكام اسلام بر اساس فطرت و آسان گيري است، در همان حال برخوردار از انعطاف پذيري خاصي هم مي باشد.
اين آيات توضيح داده كه ايام ماه رمضان و روزهاي آن، روزهايي است كه روزه در آن واجب مي باشد و لذا از آن به ايام معدودات يعني روزهاي معين و محدود ياد مي كند. (بقره آيه 183و 184).
زمان روزه چنان كه از آيه 187 بقره برمي آيد از طلوع فجر تا غروب و فرارسيدن شب است و اين روزه گرفتن براي كساني است كه در وطن خويش حضور داشته باشند (بقره آيات 183تا 185) و از سلامتي كامل برخوردار باشند (بقره آيه185) و شخص نسبت به حلول ماه رمضان داراي علم شخصي باشد و آن را به نحوي احراز كند (بقره آيه185) و قدرت و توانايي براي گرفتن روزه را نيز داشته باشد. (بقره آيه183و 184)
بنابراين هرگاه گرفتار عسر و حرج شود و يا مسافر و مريض گردد و توانايي و قدرت روزه گرفتن را نداشته باشد (بقره آيه185) روزه بر او واجب نيست.
افراد مريض و يا مسافر مي بايست قضاي روزه خويش را به جا آورند (بقره آيات183 و 185) اين مطلب از آن روست كه كامل شدن يك ماه روزه در سال، فلسفه وجوب قضاي روزه هاي فوت شده از مسافر و مريض بوده است.
البته قضاي روزه رمضان به وقت و زمان خاصي مشروط و محدود نيست و شخص مي تواند در طول سال هر زمان كه توانايي داشته باشد آن را به جا آورد. (بقره آيات183و 184)
كفاره روزه نيز پرداخت يك وعده غذا به مسكين به عنوان فديه روزه و مشقت بار بودن آن است كه در همين آيات بدان اشاره كرده است.
بنابراين روزه براي بيمار بخاطر رفع مشقت و آسان گيري نسبت به وي (بقره آيه185) و مسافر به همان دليل (همان) و شخص ناتوان (آيات 183تا 185) واجب نيست ولي مي بايست در هنگام حضور در وطن و يا سلامت تن و توانايي و قدرت يافتن، روزه خويش را قضا كنند.
مهم ترين مبطلات روزه كه در آيات 183 تا 187 بيان شده عبارتند از خوردن و آشاميدن و آميزش جنسي كه از شرايط ظاهري روزه است. به اين معنا كه شخص مي بايست براي تحقق مفهوم ظاهري روزه از اين سه عمل دوري ورزد. البته نيت روزه از مولفه هاي اصلي تحقق است. بنابراين نيت خوردن و يا آشاميدن و يا آميزش جنسي مي تواند در ابطال آن تأثيرگذار باشد. البته براي روزه مبطلات ديگري هم بيان شده كه در رساله ها آمده است.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: اگر بنده ارزش ماه رمضان را می دانست، آرزو می کرد که سراسر سال رمضان باشد. [1] لذا بزرگان ما مقید بودند روز اول ماه رمضان دو رکعت نماز شکر بخوانند که خدا را شکر زنده ماندند و ماه رمضان را درک کردند.
1. بحارالانوار، ج 93، ص 346.
در ماه رمضان خداوند متعال توفیق روزه داری را به بندگانش داده است؛ «پس هر که ماه [رمضان] را درک کرد، باید روزه بگیرد.»
انسان افزون بر جنبه مادی و جسمی، دارای بُعد معنوی و روحی هم هست و هر کدام در رسیدن به کمال مطلوب خود، برنامه های ویژه را نیاز دارند، یکی از برنامه ها برای تقویت و رشد بُعد معنوی، تقوا و پرهیزگاری است؛ یعنی اگر انسان بخواهد خودش را از جنبه معنوی رشد و پرورش دهد و به طهارت و کمال مطلوب برسد، باید هوای نفس خود را مهار کند و موانع رشد را یکی پس از دیگری بر دارد و خود را سرگرم لذت ها و شهوات جسمی نکند. یکی از اعمالی که در این راستا مؤثر و مفید است روزه داری است، قرآن کریم می فرماید: «… ای افرادی که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شد، همان گونه که بر پیشینیان از شما نوشته شده، تا پرهیزگار شوید.»
با قطعِ نظر از سوّم شعبان، ما وارد ماه شعبان شدیم. ماه عبادت، ماه توسّل، ماه مناجات؛ وَ اسمَع دُعائی اِذا دَعَوتُك، وَ اسمَع نِدائی اِذا نادَیتُك؛(۱) فصل مناجات با خدای متعال، فصل مرتبط كردن این دلهای پاكْ با معدن عظمت، با معدن نور؛ این را قدر باید دانست. این مناجات شعبانیّه یك تحفهای است كه در اختیار ما قرار داده شده است. خب ما دعا خیلی داریم، همهی این دعاها هم پر از مضامین عالی است، امّا بعضی یك برجستگی خاصّی دارند. من از امام بزرگوار (رضوان الله علیه) سؤال كردم، گفتم در میان این دعاهایی كه از ائمّه علیهمالسّلام رسیده است، شما به كدام دعا بیشتر علاقهمندید و دلبستهاید؟ فرمودند به دعای كمیل و مناجات شعبانیّه؛ به این دو دعا. امام یك دلِ متوجّه به خدا بود، اهل توسّل بود، اهل تضرّع بود، اهل خشوع بود، اهل اتّصال با مبدأ بود؛ وسیلهی بهتر در چشم او، این دو دعا بود: دعای كمیل، مناجات شعبانیّه. وقتی انسان مراجعه میكند به این دو دعا، دقّت میكند، میبیند چقدر هم شبیه همند این دو دعا؛ شباهتهای زیادی به هم دارند؛ مناجات انسان خاشع، مناجات انسان متوكّل به خدا؛ كَاَنّی بِنَفسی واقِفَةٌ بَینَ یَدَیك، وَ قَد اَظَلها حُسنُ تَوَكُّلی عَلَیك، فَقُلتَ ما اَنتَ اَهلُه، وَ تَغَمَّدتَنی بِعَفوِك؛(۲) امید، امید به مغفرت الهی، به رحمت الهی، به توجّه الهی، بلندهمّتیِ در درخواست از پروردگار؛ اِلهی هَب لی كَمالَ الانقِطاعِ اِلَیك، و اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها اِلَیك.(۳) ماه شعبان یك چنین ماهی است؛ دلهای پاك، دلهای نورانی، دلهای جوان، از این موقعیّت بهره بگیرند، استفاده كنند، رابطهتان را با خدا قوی كنید.۱۳۹۲/۰۳/۲۲
بیانات رهبري در دیدار اقشار مختلف مردم
امام صادق علیه السلام فرمودند:
فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: (رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً)(بقره، 201) قَالَ: رِضْوَانُ اللهِ وَ الْجَنَّةُ فِی الْآخرَةِ وَ السَّعَةُ فِی الرِّزْقِ وَ الْمَعَایشِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ فِی الدُّنْیا.
درباره سخن خداوند «پروردگارا! حسنهای در دنیا و حسنهای در آخرت به ما عنایت فرما» فرمودند: آن رضایت خداوند و بهشت در آخرت و گشایش در روزی و زندگی و نیز اخلاق نیکو در دنیاست.
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 156
امام رضا (ع): لَو كانَ فيكُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائِمُنا.
اگر به تعداد اهل بدر [مؤمن كامل] در ميان شما بود، قائم ما قيام می كرد.
مشكاة الأنوار فی غرر الاخبار ص63
درباره دوران کودکی علی اکبر، روایتی نقل شده که گویای اعجاز و کرامت و تربیت او در دامان حسین بن علی (علیهماالسلام) است. در کتاب «ضیاء العالمین» از «زفیر بن یحیی» و او از «کثیر بن شاذان» گزارش کرده که گفت: «خودم شاهد بودم که علی اکبر در غیر فصل مناسب، از پدر بزرگوارش انگور طلب کرد. ناگاه امام حسین(علیه السلام) با دست به کناره دیوار مسجد زد که انگور و موزی از آن خارج شد. پس فرزند خود را از آن خورانیده و فرمود: «ما عندالله لاولیائه اکثر؛ از آنچه نزد خدای تعالی است به اولیائش بیشتر میرسد.»
( ذخیره الدارین، ص ۲۵۹ )
بهائی به تقاضا و درخواست شاهان صفوی، شیخ الاسلام، بالاترین منصب رسمی دینی شد. این منصب مورد رضایت و علاقه او نبود و همچنان گرایش به عزلت داشت و در زهد و درویشی به سر میبرد،حتی پیوسته سعی در کنارهگیری و استعفا از شیخ الاسلامی داشت و به گزارش بعضی منابع برای مدتی از این مقام کناره گرفت.
بهائی گذشته از شیخ الاسلامی، منزلت و قرب خاصی در دربار صفوی داشت. وی در دانش، تقوا، کفایت و کاردانی مورد اعتماد کامل شاه عباس اول بود و پیوسته طرف مشورت او قرار میگرفت. به نوشته اسکندر منشی، شاه از محضر بهائی بهره میبرد و وجود او را بسیار مغتنم میشمرد، تا آنجا که پس از بازگشت بهائی از سفر طولانی، به استقبال او آمد و ریاست علمای ایران را به او پیشنهاد کرد که بهائی نپذیرفت. شاه در امور شرعی خانوادگی نیز به وی رجوع میکرد.
بهائی اقامه نماز جمعه اصفهان را بر عهده داشت.
امام علي(ع):هر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهرى
رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.
شرح فروع کافی ج 4 ، ص 14
رسول اكرم (ص): « عَلامَةُ الصّابِرِ فى ثَلاث:أَوَّلُها أَنْ لا يَكْسَلَ،و الثّانِيَةُ أَنْ لا يَضْجَرَ،وَ الثّالِثَةُ أَنْ لا يَشْكُوَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ. لاِنـَّهُ إِذا كَسِلَ فَقَدْ ضَيَّعَ الْحَقَّ،وَ إِذا ضَجِرَ لَمْ يُؤَدِّ الشُّكْرَ،وَ إِذا شَكى مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَدْ عَصاهُ.»:
علامت صابر در سه چيز است:اوّل: آن كه كسل نشود،دوّم: آن كه آزرده خاطر نگردد،سوّم: آن كه از خداوند عزّوجلّ شكوه نكند،زيرا وقتى كه كسل شود، حقّ را ضايع مى كند،و چون آزرده خاطر گردد شكر را به جا نمى آورد،و چون از پروردگارش شكايت كند در واقع او را نافرمانى نموده است.
(يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلاَلاً طَيِّباً وَلاَ تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ)؛ (بقره/ 168) «اى مردم! از آن چه در زمين، حلال و پاكيزه است بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى مكنيد؛ كه او، دشمنى آشكار براى شماست»